که تو و من با خودمان چه خاطره هایی را به دوش می گیریم و
هر کدام سهم مان از اینهمه دلواپسی چگونه پس میگیریم.
مهم این است که دنیا به شکل مسخره ای گرد است...
چه کاری است اصلا!
با اینهمه سنگینی کوله بار از هم دور می شویم...می رویم،می رویم...
بعد یکهو بعد از سالها ! پس از یک پیچ به هم می خوریم ،کوله بارمان پخش زمین می شود...
می دانی جداسازی آنهمه خاطره کار آسانی نیست!
قاطی می شوند با هم ،بعد تو سهم من را می بری و من سهم تو را...