به نام آرام بخش دلها

حرفهایی برای نگفتن...حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند وسرمایه هرکس،حرفهایی است که برای نگفتن دارد...

به نام آرام بخش دلها

حرفهایی برای نگفتن...حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند وسرمایه هرکس،حرفهایی است که برای نگفتن دارد...

...

از کدام طرف بروم تا کمی از این خیالاتم دور شوم. شاید اگر بر خلاف جهت باد بروم بهتر است. تو هم همیشه بر خلاف جهت باد می آمدی!!...

چه خنده دار ! خیالاتم همیشه با من است. اصلا من همین خیالاتم. برای اینکه از آن ها فاصله بگیرم ، باید خودم را جا بگذارم. طوری که خودم نفهمم. آخرین باری که خودم را جا گذاشتم، وقتی بود که تو را پیدا کردم. همانجا بود که خودم را جا گذاشتم. پس این کسی که الان دارد <<خیال>> می کند کیست؟

ها....! من خواب نمیبینم، تو در بیداری به خواب من آمدی؟ من که بیدارم، پس شاید من به خواب تو آمده ام.

نه نه ! گرفتم! خیال توست که آمده است. باز هم خیالت را کوچه گرد کردی که چی؟

از این سمت می روم. تا به حال از این سمت نرفته ام. برای اینکه به تو برسم، باید سمتی نداشته باشم. برای اینکه تو را پیدا کنم، باید خودم را بو بکشم، اما همه جا بوی تو می آید...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد