به نام آرام بخش دلها

حرفهایی برای نگفتن...حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند وسرمایه هرکس،حرفهایی است که برای نگفتن دارد...

به نام آرام بخش دلها

حرفهایی برای نگفتن...حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند وسرمایه هرکس،حرفهایی است که برای نگفتن دارد...

یک سال دیگر...

موضوع مهمی نیست که بخواهم خیلی هم برایش حاشیه پردازی کنم. این روز هم بالاخره جزئی از تقویم زندگی من است . شاید تنها تفاوتش این باشد که برای چند ساعت می شوی کانون توجه چند نفر. (این "چند" می تواند از صفر شروع شود) و برای من هم اتفاقی که می افتد اینست که محاسب روزگار یک مهره دیگر برایم در چرتکه اش پایین می اندازد. 25 ات می شود 26.


 اگر کمی عاقل تر باشی امروز کمی توقف می کنی، برمیگردی و دستها را سایه بان چشمهایت می کنی و کمی هم آن دورترهایی را که با سرعت و زیاد با غفلت گذرانده ای دوباره وارسی می کنی. و برای آدمهای مثل من هم عموما جز آه و حسرت چیزی دستمان را نمی گیرد.

حرف نگفته ی آخر اینکه : چند اتفاق امسال به شدت روحیه ام را به هم ریخت (هنوز هم). و بدترش این که با هیچکس نتوانستم درمیان بگذارم (هنوز هم). دو شکستی که داشتم حقیقتا بیچاره ام کرد: یکی از روزگار و یکی از شیطان (هر دو اش از خودم). من مانده ام و خاکستر همان خرمنی که می خواستم چیزی از آن نگویم ( نمی گویم). من مانده ام و درد دلهایی که مخاطب ندارد...

***************


قرارمون همین بود -(( دانلود )) ،


نظرات 1 + ارسال نظر
زهرا شنبه 30 مرداد 1395 ساعت 12:04

خیلی قشنگ مینویسین
ولی تا کی...؟
بازم میشه عاشق شدا... به خدا حیف این همه احساس خفه بشه..
موسیقی وبلاگتون هم خیلی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد